دوشنبه، شهریور ۰۹، ۱۳۸۸

روزگار من

می‌دانی عزیز روزگارم چه سان می‌گذرد؟

نوای موسیقی درد
چند پیك مشروب
و سیگاری بر لب

تفكر در هستی
تفكر در دنیا
و غم جهان سوم

و فكر آذرآبادگان
فكر ایران
و گورستان پرلاشز

و جاده‌های پر از لاشه
و جنگلهای سر به نیست شده
و سیاهی نفت بر سر سفره‌ها

فكر سگها، خوكها و گوسفندان
فكر انسانها و انسانیت
و مزرعه حیوانات

و وقاحت انسانها
و دوستان بر باد رفته

و عشق می‌ورزم
چون سراسر وجودم لبریز از نفرت است

سهنديه