فكر میكنم اكثريت ما ملت ايران مردم ناسپاسی هستيم؛ شايد اغراق نباشد اگر بگوييم حيات و بالندگی جسمی بسياری از ما مرهون پيشرفتهای بهداشتی و پزشكی مغربزمين است و صد البته اينگونه است امكانات رفاهی و معيشتی و شغلی كه اينك در اوايل هزارۀ سوم در اختيار ماست. نيازی به مثال زدن نيست، كافی است نگاهی به دور و بر خودمان هر جا كه باشيم بيندازيم. حال شما فقط يك نمونه از اينها را نام ببريد كه منشأ آن اسلام يا حتی ايران باشد؛ با اين اوصاف ما چگونه میتوانيم يا حتی حق داريم كه فلسفه و علوم انسانی خود را برتر از آنها بدانيم يا نزديكتر به حقيقت بپنداريم.
به نظر من مهم تنها اين نيست كه اين عقيده از زبان عاليترين شخص سياسی كشورمان بيان میشود بلكه مهمتر اين است كه چنين عقيدهای در وجود اكثر افراد جامعه ما نهادينه شده است، دليلش هم مشی زندگی و اعتقادات آنهاست.
به اعتقاد من اين ناسپاسی بسيار بزرگی است در حق انسانهای فوقالعادهای كه دشواريهای بسيار و بعضا فوق تصوری در طول زندگيشان متحمل شدند تا نوع انسان در زمانه كنونی به اين حد از پيشرفت در دانش و فنآوری (همان تكنولوژی، شايد بزرگترين كاری كه ما توانستهايم انجام دهيم همين معادلسازی يا حداكثر كپیبرداری بوده است!) برسد؛ بديهی است كه فلسفه و علوم انسانی (اعم از علوم اجتماعی، سياسی، روانشناسی و ...) آنها هم خارج از اين چارچوب نمیباشد.
البته آخر و عاقبت ناسپاسی بر هيچكس پوشيده نيست، پس شايد لازم نباشد زياد به دنبال دلائل مصائب يك ملت ناسپاس بود.
ایجاد استیکر شخصی برای تلگرام و واتساپ
۱ روز قبل
۱ نظر:
هرچند با واژه شما موافق نیستم اما به واقع همین است.اما راضی کردن خودمان کمی سخت است.
ارسال یک نظر