پنجشنبه، دی ۰۹، ۱۳۸۹

حق و باطل


گؤز يومما گونشدن، نه‌قدر نوری سارالسا
سؤنمه‌ز ابدی هر گئجه‌نين، گوندوزی واردير

ظولمون توپی وار، قلعه‌سی وار، گول‌له‌سی واردير
حقين ده بوكولمه‌ز قولو، دؤنمه‌ز اوزو واردير

ترجمه:
روی از خورشيد برنتاب، هر چقدر هم نورش كم‌رمق شده باشد
چرا كه خاموش نمی‌شود و هميشه از پس هر شبی، سپيده و روشنايی از راه خواهد رسيد

هر چند لشكر ظلم دارای تمامی امكانات از توپ و تانك گرفته تا قلعه و استحكامات و تفنگ و گلوله است
اما لشكر حق هم دارای بازويی است كه ظالمان قادر به زمين زدن آن نيستند و هيچگاه نيز از ظلم‌ستيزی خود روی برنمی‌گرداند

سه‌شنبه، آذر ۳۰، ۱۳۸۹

دمی با حافظ (5)


صحـبت حـکام ظلـمت شب یلداست
نور ز خورشـید خواه بـو کـه بـر آیــد

بگذرد اين روزگار تلخ‌تر از زهر
بار دگر روزگار چون شكر آيد

غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست
هر که به میخانه رفت بی​خبر آید